هانا  ارشا کوشا هانا ارشا کوشا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

خاطرات تلخ وشیرین سه فرشته

محرم

  باز دیباچه عشق وعاشقی اغاز شد ودیارم سیاه پوش  قلبها به سوی عاشقی پر گشودندوشهرم رنگ سوگ وماتم گرفت  باز محرم به رسم سالیان دور مهمان خانه هایمان شد صدای طبل و نوحه وهیئت  های عزاداری  عطر افشان خبر از امدن محرم می دهند  خبر از زجر خواهر ولبان تشنه هوای اینروزهایی زمین وملائک بوی غم واندوه دارد خدا یا کمک مان کن قبل از اشگ ریختن اشگ مظلومی را  بزداییم خدایا کمک مان کن یادمان نرود درس این روزهایمان را تن به ذلت ندهیم حتی تا پای جان خدایا توبزرگی ونیک از دلهای اشفته اگاه توراقسم به عظمت این روزها حاجت همه حاجتمندان را روا بدار هبچ کودکی را یتیم  وبیمار نکن وهبچ مردی را خوار وخفیف نکن  وهبچ حقی &n...
27 مهر 1394

مهر نامه یک

سلام بچه هایی خوبم فصل پاییز هم از راه رسیده وشما همچنان می روید اموزشگاه زیان  وهفته ای گذشته با خاله مریم وعمو بهنام وخاله هلن ولارا وعمو احمد رفتیم شمال و چهارشنبه رفتیم وشنبه برگشتیم وهانای مامان مریض شد وتا سه شنبه اموزشگاه نرفتی وپنچشنبه همزمان با روز جهانی کودک کلاس نقاشیتون دوباره شروع شد وهانای مامان کلاس باله هم می رود وبابا برا روز جهانی کودک بلیط سیرک افتاب در پارک ارم گرفت برای اولین بار رفتبم سیرک ونهار هم بیرون بودیم  عصرها پارک وبیرون همچنان ادامه داره واگه نروید  انقدر غر می زنید که مجبور می شیم ببریمتون حیاط حداقل همچنان سلسله ابرو بریهایتان به نحو احسنت  ادامه داره هانا اموزشگاه جوراب شلواریت...
17 مهر 1394

16 مهر روز جهانی کودک

کودکم دلبندم روز زیبایی کودکی مبارک با یکروز تاخبر دنبایی زلال کودکیت پرا ز خنده هایی مستانه  وغمهایت همسفر با باد پاببزی  روزگارت خوش وتنت سالم دلبندکوچکم دنیا کوچک است وشما انعکاس زیبایی از خودم هستید یا نه جان شبرینم شما جانمید خود خودم هستید ومن بازگشتم به دنیایی شیرین کودکی ببخش اگه ازردمتان ببخش اگر در غبار دنیایی بزرگیم غرق شدم ببخش اگه نشنیدم وگوشهایم مملو بود از واگویه هایی بزرگی خدارا سپاس که هستید ومعنا بخش تک تک لحظه هامید 
17 مهر 1394
1